کد مطلب:51865
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:5
جريان معروف نرفتن «ابو حيثمه» به همراه سپاه اسلام در جنگ تبوك و پيوستن او پس از ده روز به سپاه اسلام چه بود؟
«ابوحيثمه» از ياران پيامبر(ص) بود، و نه از منافقان، ولي بر اثر سستي از حركت به سوي ميدان تبوك به اتفاق پيامبر(ص) خودداري كرد.
ده روز از اين واقعه گذشت، هوا گرم و سوزان بود، روزي نزد همسران خود آمد، در حالي كه سايبانهاي او را مرتب و آماده و آب خنك مهيا و طعام خوبي فراهم ساخته بودند، او ناگهان در فكر فرو رفت و به ياد پيشواي خود پيامبر(ص) افتاد و گفت رسول خدا(ص) كه هچ گناهي ندارد و خداوند گذشته و آينده او را تضمين فرموده، در ميان بادهاي سوزان بيابان، اسلحه به دوش گرفته، و رنج اين سفر دشوار را بر خود تحمل كرده، ابو حيثمه را ببين كه در سايه خنك و كنار غذاي آماده و زنان زيبا قرار گرفته است، اين انصاف نيست.
سپس رو به همسران خود كرد و گفت به خدا قسم با هيچكدام از شما يك كلمه سخن نميگويم، و در زير اين سايبان قرار نميگيرم، تا به پيامبر(ص) ملحق شوم، اين سخن را گفت و زاد و توشه بر گرفت و بر شتر خود سوار شد و حركت كرد، هر قدر همسرانش خواستند با او سخن بگويند او كلمهاي بر زبان جاري نكرد، و همچنان به حركت ادامه داد تا به نزديكي تبوك رسيد.
مسلمانان به يكديگر ميگفتند اين سواري است كه از كنار جاده ميگذرد اما پيامبر(ص) فرمود اي سوار! ابوحيثمه باشي بهتر است.
هنگامي كه نزديك شد و مردم او را شناختند گفتند آري ابوحيثمه است، شتر خود را بر زمين خواباند و به پيامبر(ص) سلام گفت، و ماجراي خويش را بازگو كرد، پيامبر(ص) به او خوش آمد گفت و براي او دعا فرمود.
قصه هاي قرآن
حضرت آيت الله مكارم شيرازي
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.